یا حسین

بسم الله الرحمن الرحیم

یا حسین

بسم الله الرحمن الرحیم

به نظرم رسید چند نکته ای رو که قبلا راجع بهش فکر کرده بودم و از نامه امیر المومنین در آورده بودم رو در اختیار بقیه دوستان قرار بدم
امیدوارم اگر جایی به ذهنتون رسید که اشکالی در استخراج این نکات وجود داره حتما بهم بگین.

" ثم احتمل الخرق منهم و العی و نح عنهم الضیق و الانف ، یبسط الله علیک بذلک اکناف رحمته ، و یوجب لک ثواب طاعته ، و اعط ما اعطیت هنیئا و امنع فی اجمال و اعذار "

نکات :

1-مدیر باید با گوش جان پذیرای سخنان زیر دستان خود باشد و در عین حال انتقاد پذیر بوده و سخنان تلخ آنان را بر نفس خود شیرین کند و پذیرای آن هایی که درست است باشد .

 

2- برخورد مدیر نباید همراه تکبر و خود بزرگ بینی باشد . یکی از مصادیق خود بزرگ بینی در بین مدیران رایج است خود

عالم پنداری و غرور کاذب به معلومات خود است که باعث زمین خوردن آنان می گردد .

 

3- مدیر باید هنگام منع دیگران از پست های مدیریتی و یا هر نوع منع دیگر زیر دستان از هر یک از خدمات سازمان همراه با ملاطفت و مهربانی و به دور از تند خویی و بد اخلاقی و تکبر و بی اعتنایی رفتار نماید .

 

4- مدیر شایسته هنگام بخشش ها نیز با اکراه و بی میلی برخورد نمی کند و اجر کار خود را که شادمانی زیر دست اوست با این نوع حرکات از بین نمی برد .

 

 

" ثم امور من امورک لابد لک من مباشرتها :

   منها اجابه عمالک بما یعیا عنه کتابک

 

1- مدیر ارشد باید ارتباط مستقیم با مدیران میانی و یا حتی مدیران عملیاتی خود برقرار نماید البته در  صورتی که دستیارانشان قدرت پاسخگویی به آنان را نداشته باشند .

 

2- در این فراز لزوم وجود منشی و دستیار ویژه برای مدیران و سپردن بخشی از کارها به آنان و عدم دخالت مستقیم مدیر در همه ی امور مورد تاکید حضرت امیر قرار گرفته است .

 

 

 

" و منها اصدار حاجات الناس عند ورودها علیک بما تحرج به صدور اعوانک و امض لکل یوم عمله فان لکل یوم ما فیه  "

 

1-مدیر نباید در پی دست به سر کردن مردم باشد و هنگام مراجعه ی مستقیم آنان به وی ، برآورده نمودن حاجات آنان را نباید به فردا حواله نماید . البته این به معنای افسار گسیختگی و رها و بدون برنامه عمل کردن نیست و در وهله ی اول باید کارگزاران و یاران خویش را برای برطرف نمودن حاجات آنان گسیل داشته و در موارد ناتوانی آنان باید خود مستقیما وارد میدان شود و کار را معطل نگذارد .

 

2- نکته ای که اینجا مشاهده می شود این است که حضرت امیر علیه السلام می فرمایند : " اصدار حاجات الناس عند ورودها علیک "  و نمی فرماید " عند ورودهم علیک "

یعنی هنگام عرضه شدن نیاز های مردم به تو ، حال می خواهد این نیاز ها به طور مستقیم توسط خود مردم بر تو عرضه شود و چه از طرق دیگر به وجود این نیاز ها و عجز کارگزارانت از پاسخ به آنان مطلع شوی .

در واقع اینجا حضرت به این نکته اشاره دارند که معطل مراجعه ی مردم به تو و عرضه ی نیازهایشان نشو بلکه خود اقدام به طراحی سازوکاری برای یافتن این نیاز ها شو .

 

3- مدیر باید برنامه محور عمل نموده و التزام به عمل به برنامه داشته باشد و از تغییر برنامه ی مشخص شده و حواله ی انجام آن به آینده اجتناب نماید .

 

 

" و اجعل لنفسک فیما بینک و بین الله افضل تلک المواقیت ، و اجزل تلک الاقسام و ان کانت کلها لله اذا صلحت فیها النیه و سلمت منها الرعیه "

 

1-مدیر باید در اداره ی امور این نکته را نصب العین خود قرار دهد که رفع نیازهای مردم و برآورده نمودن حق الناس در اولویت قرار دارد و تا زمانی که برآورده نمودن حق الناس به فرائض حق الله ضربه نزند باید حق الناس را بر حق الله مقدم دارد و البته بعد از برآورده نمودن حاجات مردم و توجه به کثرات و زنگار گرفتن قلبش از برخورد با انسان های مختلف ، مترصد یافتن بهترین اوقات برای توجه به مظهر وحدانیت و منبع روحانیت و معنویت یعنی خداوند متعال باشد .

 

 

" ولیکن فی خاصه ما تخلص لله به دینک اقامه فرائضه التی هی له خاصه ،  فاعط الله من بدنک فی لیلک و نهارک و وف ما تقربت به الی الله عزوجل من بدنک فی لیلک و نهارک ، و وف ما تقربت به الی الله من ذلک کاملا غیر مثلوم و لا منقوص ، بالغا من بدنک ما بلغ "

 

 

1-مدیر نباید از عبادات ( واجبات ) حتی در شرایط خستگی ناشی از کار  زیاد و فرسایشی ، غافل شود .

 

 

" و اذا قمت فی صلاتک للناس فلا تکونن منفرا و لا مضیعا ، فان فی الناس من به العل و له الحاجه ، و قد سالت بالمومنین رحیما "

 

-با توجه به عبارت بالا می توان فهمید که حضرت امیر علیه السلام سعی در اشاره ی این نکته به جناب مالک اشتر دارند که همواره توجه به ضعفا و مستضعفین را در اولویت قرار دهد و با آن ها برخوردی همراه با سازش و رحمت داشته باشد و حتی در حین انجام فرائض مخصوص خداوند توجه به این قشر را در نظر داشته باشد .

 

 

" فلا تطولن احتجابک عن رعیتک ، فان احتجاب الولاه عن الرعیه شعبه من الضیق ، و قله علم بالامور "

 

1-مدیران باید همیشه سعی در حضور در صحنه داشته باشند و ارتباط مستقیم و چهره به چهره خود را حفظ کند و از امور جامعه مستقیما اطلاع یابد .

 

" و الاحتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عندهم الکبیر ، و یعظم الصغیر ، و یقبح الحسن و یحسن القبیح و یشاب الحق بالباطل "

 

-اگر رهبر نسبت به واقعیات جامعه به علت عدم ارتباط مستقیم با مردم کم اطلاع باشد ، امور بر وی مشتبه گردیده و حق را نمی تواند از باطل تشخیص دهد .

 

 

" و انما الوالی بشر لا یعرف ما تواری عنه الناس به من الامور ، و لیست علی الحق سمات تعرف بها ضروب الصدق من الکذب ، و انما انت احد الرجلین :

اما امرو سخت نفسک بالبذل فی الحق ففیم احتجابک من واجب حق تعطیه ، او فعل کریم تسدیه ؛ 

او مبتلی بالمنع فما اسرع کف الناس عن مسالتک اذا ایسوا من بذلک !

 

1-رهبر باید تلاش برای فهم حق و عمل به آن را نصب العین خود قرار دهد .

 

2- رهبر باید بداند در راستای عمل به حق گاهی بذل جان و از خود گذشتگی لازم است .

 

3- از تبعات بخل در حق محوری یاس مردم از رهبر است .

 

 

" مع ان اکثر حاجات الناس الیک مما لا موونه فیه علیک : من شکاه مظلمه او طلب انصاف فی معامله "

 

 

-رهبر باید به فکر رفع نیازهای مردم باشد و در وقف خود برای آن ها بخل نورزد حتی اگر نیازهای آن ها مطابق با نیازهای وی نباشد .

عالم پنداری و غرور کاذب به معلومات خود است که باعث زمین خوردن آنان می گردد .

  • سعید مشکدار

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی