چند نکته مدیریتی از نامه حضرت امیر به مالک اشتر
به نظرم رسید چند نکته ای رو که قبلا
راجع بهش فکر کرده بودم و از نامه امیر المومنین در آورده بودم رو در اختیار بقیه
دوستان قرار بدم
امیدوارم اگر جایی به ذهنتون رسید که اشکالی در استخراج
این نکات وجود داره حتما بهم بگین.
" ثم احتمل الخرق منهم و العی و نح عنهم الضیق و الانف ، یبسط الله علیک بذلک اکناف رحمته ، و یوجب لک ثواب طاعته ، و اعط ما اعطیت هنیئا و امنع فی اجمال و اعذار "
نکات :
1-مدیر باید با گوش جان پذیرای سخنان زیر دستان خود باشد و در عین حال انتقاد پذیر بوده و سخنان تلخ آنان را بر نفس خود شیرین کند و پذیرای آن هایی که درست است باشد .
2- برخورد مدیر نباید همراه تکبر و خود بزرگ بینی باشد . یکی از مصادیق خود بزرگ بینی در بین مدیران رایج است خود
عالم پنداری و غرور کاذب به معلومات خود است که باعث زمین خوردن آنان می گردد .
3- مدیر
باید هنگام منع دیگران از پست های مدیریتی و یا هر نوع منع دیگر زیر دستان از هر
یک از خدمات سازمان همراه با ملاطفت و مهربانی و به دور از تند خویی و بد اخلاقی و
تکبر و بی اعتنایی رفتار نماید . 4- مدیر
شایسته هنگام بخشش ها نیز با اکراه و بی میلی برخورد نمی کند و اجر کار خود را که
شادمانی زیر دست اوست با این نوع حرکات از بین نمی برد . " ثم امور من امورک لابد لک من مباشرتها : منها اجابه عمالک بما یعیا عنه کتابک 1- مدیر
ارشد باید ارتباط مستقیم با مدیران میانی و یا حتی مدیران عملیاتی خود برقرار نماید
البته در صورتی که دستیارانشان قدرت
پاسخگویی به آنان را نداشته باشند . 2- در این
فراز لزوم وجود منشی و دستیار ویژه برای مدیران و سپردن بخشی از کارها به آنان و
عدم دخالت مستقیم مدیر در همه ی امور مورد تاکید حضرت امیر قرار گرفته است . " و منها اصدار حاجات الناس عند ورودها علیک بما تحرج به صدور
اعوانک و امض لکل یوم عمله فان لکل یوم ما فیه
" 1-مدیر
نباید در پی دست به سر کردن مردم باشد و هنگام مراجعه ی مستقیم آنان به وی ،
برآورده نمودن حاجات آنان را نباید به فردا حواله نماید . البته این به معنای افسار
گسیختگی و رها و بدون برنامه عمل کردن نیست و در وهله ی اول باید کارگزاران و
یاران خویش را برای برطرف نمودن حاجات آنان گسیل داشته و در موارد ناتوانی آنان
باید خود مستقیما وارد میدان شود و کار را معطل نگذارد . 2- نکته
ای که اینجا مشاهده می شود این است که حضرت امیر علیه السلام می فرمایند : " اصدار حاجات الناس عند ورودها علیک " و نمی فرماید " عند ورودهم علیک " یعنی
هنگام عرضه شدن نیاز های مردم به تو ، حال می خواهد این نیاز ها به طور مستقیم
توسط خود مردم بر تو عرضه شود و چه از طرق دیگر به وجود این نیاز ها و عجز
کارگزارانت از پاسخ به آنان مطلع شوی . در واقع
اینجا حضرت به این نکته اشاره دارند که معطل مراجعه ی مردم به تو و عرضه ی
نیازهایشان نشو بلکه خود اقدام به طراحی سازوکاری برای یافتن این نیاز ها شو . 3- مدیر باید
برنامه محور عمل نموده و التزام به عمل به برنامه داشته باشد و از تغییر برنامه ی
مشخص شده و حواله ی انجام آن به آینده اجتناب نماید . " و اجعل لنفسک فیما بینک و بین الله افضل تلک المواقیت ، و
اجزل تلک الاقسام و ان کانت کلها لله اذا صلحت فیها النیه و سلمت منها الرعیه " 1-مدیر
باید در اداره ی امور این نکته را نصب العین خود قرار دهد که رفع نیازهای مردم و
برآورده نمودن حق الناس در اولویت قرار دارد و تا زمانی که برآورده نمودن حق الناس
به فرائض حق الله ضربه نزند باید حق الناس را بر حق الله مقدم دارد و البته بعد از
برآورده نمودن حاجات مردم و توجه به کثرات و زنگار گرفتن قلبش از برخورد با انسان
های مختلف ، مترصد یافتن بهترین اوقات برای توجه به مظهر وحدانیت و منبع روحانیت و
معنویت یعنی خداوند متعال باشد . " ولیکن فی خاصه ما تخلص لله به دینک اقامه فرائضه التی هی له خاصه ، فاعط الله من بدنک فی لیلک و نهارک و وف ما
تقربت به الی الله عزوجل من بدنک فی لیلک و نهارک ، و وف ما تقربت به الی الله من
ذلک کاملا غیر مثلوم و لا منقوص ، بالغا من بدنک ما بلغ " 1-مدیر نباید از عبادات (
واجبات ) حتی در شرایط خستگی ناشی از کار
زیاد و فرسایشی ، غافل شود . " و اذا قمت فی صلاتک للناس فلا تکونن منفرا و لا مضیعا ، فان
فی الناس من به العل و له الحاجه ، و قد سالت بالمومنین رحیما " -با توجه
به عبارت بالا می توان فهمید که حضرت امیر علیه السلام سعی در اشاره ی این نکته به
جناب مالک اشتر دارند که همواره توجه به ضعفا و مستضعفین را در اولویت قرار دهد و
با آن ها برخوردی همراه با سازش و رحمت داشته باشد و حتی در حین انجام فرائض مخصوص
خداوند توجه به این قشر را در نظر داشته باشد . " فلا تطولن احتجابک عن رعیتک ، فان احتجاب الولاه عن الرعیه
شعبه من الضیق ، و قله علم بالامور " 1-مدیران
باید همیشه سعی در حضور در صحنه داشته باشند و ارتباط مستقیم و چهره به چهره خود
را حفظ کند و از امور جامعه مستقیما اطلاع یابد . " و الاحتجاب منهم یقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فیصغر عندهم
الکبیر ، و یعظم الصغیر ، و یقبح الحسن و یحسن القبیح و یشاب الحق بالباطل " -اگر رهبر
نسبت به واقعیات جامعه به علت عدم ارتباط مستقیم با مردم کم اطلاع باشد ، امور بر
وی مشتبه گردیده و حق را نمی تواند از باطل تشخیص دهد . " و انما الوالی بشر لا یعرف ما تواری عنه الناس به من الامور
، و لیست علی الحق سمات تعرف بها ضروب الصدق من الکذب ، و انما انت احد الرجلین : اما امرو سخت
نفسک بالبذل فی الحق ففیم احتجابک من واجب حق تعطیه ، او فعل کریم تسدیه ؛ او مبتلی
بالمنع فما اسرع کف الناس عن مسالتک اذا ایسوا من بذلک ! 1-رهبر
باید تلاش برای فهم حق و عمل به آن را نصب العین خود قرار دهد . 2- رهبر
باید بداند در راستای عمل به حق گاهی بذل جان و از خود گذشتگی لازم است . 3- از
تبعات بخل در حق محوری یاس مردم از رهبر است . " مع ان اکثر حاجات الناس الیک مما لا موونه فیه علیک : من
شکاه مظلمه او طلب انصاف فی معامله " -رهبر
باید به فکر رفع نیازهای مردم باشد و در وقف خود برای آن ها بخل نورزد حتی اگر
نیازهای آن ها مطابق با نیازهای وی نباشد .
- ۹۱/۱۱/۰۲